یادگیری عبارتست از تغییر طولانیمدت در احساس، تفکر و رفتار فرد که بر اساس تجربه ایجاد شده باشد. رفتارگرایانی از قبیل جان واتسون و اسکینر سرشت انسان را انعطافپذیر میدانستند، و معتقد بودند که در رشد، یادگیری نقش اصلی را ایفا میکند، چنانکه آموزش اولیه میتواند صرفنظر از آنچه کودک از استعدادها، تمایلات، علاقهها، تواناییها، نژاد و اجداد به ارث برده، او را به هر نوع بزرگسالی تبدیل کند.
روانشناسی چون هانس معتقد بودند که آنچه که به نظر میرسد تابع برنامه زیستی فطری است، میتواند تحت تأثیر رویدادهای محیطی قرار گیرد. مکگرا، دنیس، گزل و تامپسون معتقد بودند که یادگیری و تجربه در تفاوتهای رشدی نقشی ندارند؛ با این حال پژوهشهای اخیر نشان میدهند که تمرین یا تحریک بیشتر میتواند تا اندازهای رفتارهای حرکتی را تسریع کند.
هر یادگیری منجر به عملکرد نمیشود چون افراد بسیاری از چیزها را میآموزند ولی امکان به کارگرفتن این آموختهها برایشان پیش نمیآید.
انواع یادگیری
1. یادگیری ناهمخوان؛ شامل خوگیری و حساسشدگی.
2. یادگیری همخوان؛ شامل شرطیشدن کلاسیک، شرطیشدن فعال، یادگیری نهفته و یادگیری بصیرت.
3. نقشپذیری.لازم به ذکر است که برخی رفتارها تا حد بسیار بالایی ژنتیکی بوده و تغییرپذیر نمیباشند؛ همچون الگوهای عمل ثابت.
یکی از عوامل بروز اختلالات یادگیری عوامل آموزشی می باشد که عبارتند از:
۱- تدریس ناکافی و ناصحیح به کودکان
۲- عدم فراگیری معلم از مهارتهای لازم جهت تدریس درسهای پایه در مدارس
۳- توقعات بیش از اندازه بالا یا بسیار پایین معلمان
۴- برنامه ریزی و طرح برنامه ی آموزشی ضعیف
۵- عدم فعالیتهای برانگیزنده
۶- تدریس عملی نادرست
۷- عدم آموزش مهارتهای اجتماعی، یادگیری و حرکتی و جسمی و عدم پرداختن به یادگیریهای زبان شفاهی
۸- استفاده نادرست از روشها و متد و برنامه درسی
نشانه های بی انگیزگی در دانش آموزان
- ناتمام گذاشتن کارها
- خودداری از انجام تکالیف
- عدم تلاش برای حل مشکل خود
- مشکل در تصمیمگیری
- انتظار کمک از دیگران
- بیتوجهی و بیدقتی
- تمایل نداشتن به فعالیت های بدنی
- آوردن بهانههای متعدد برای انجام ندادن کارها
- داوطلب نشدن برای انجام کارها
- عاجز بودن در تنظیم فعالیت حال و آینده
- میل دائمی به قرار داشتن در حالت استراحت
- به سر بردن دائمی در رویا
- قدرت تمرکز فکری پایین
-تنبلی نمودن و از زیر باز مسئولیت، شانه خالی کردن
که از نشانه های بالا بعضی در وجود حسین خود نمایی می کندکه با توجه به آن می توان به بی انگیزه بودن او در درس پی برد.
عوامل مختلفی که منجر به کاهش انگیزه در دانشآموزان میشود:
- عدم هماهنگی بین میزان تکالیف مدرسه با تواناییهای دانشآموزان
- یکنواخت بودن محیط آموزشی با توجه به پیشرفتهای عصر حاضر که میتوان از وسایل کمک آموزشی مثل نوار ویدیو، سیدی، اینترنت و... استفاده کرد.
- عدم کنترل والدین نسبت به وضعیت تحصیلی فرزندانشان
- بیارتباط بودن تکالیف با نیازهای روزمره
- مشکلات خانوادگی نظیر محول نمودن کارهای منزل به فرزندان از طرف والدین
- انجام کاری برای دریافت حقوق و ساعات غیر مدرسه برای کمک به وضعیت اقتصادی خانواده.
- تشویق نشدن برای انجام تکالیف منظم
- افسردگیهای خفیف
- داشتن تجربیات و شکستهای تلخ متعدد
- عدم برخورداری از تجربیات موفق
- در معرض شماتت و تنبیه بودن
- نقایص فیزیولوژیکی و بدنی
- وجود نابسامانی، مشاجرات لفظی و درگیری در خانواده
- طلاق در خانواده
- وابسته بودن به والدین و انجام کارهای کودک بهوسیلهی آنها
- محرومیت از امکانات اولیه
انگيزه به دو نوع دروني و بيروني قابل تقسيم است.
از انگيزه بيروني ميتوان به تقويتكنندههايي چون پول، تائيد، محبت، احترام، نمره ،
واز تقويتكنندههاي دروني ميتوان به رضايت خاطر و احساس خوب از يادگيري اشاره كرد.
آنچه كه بيشتر موجب رفتار خودجوش ميشود، انگيزه دروني است. هدف عمده فعاليتهاي پرورشي معلم يا مربي اين است كه دانشآموز به تدريج از انگيزههاي بيروني به سمت انگيزههاي دروني هدايت شود.
تفاوت اساسي افراد داراي انگيزه دروني با افراد داراي انگيزه بيروني اين است كه افراد با انگيزه دروني احساس كفايت بيشتري در خود دارند و كمتر به ديگران اجازه ميدهند كه محرك رفتارشان شوند. اين گروه از دانشآموزان، خود تعيين كننده رفتارها هستند و به خاطر كفايتي كه در خود احساس ميكنند، باور دارند كه ميتوانند با رفتارشان بر محيط خود تأثير بگذارند.www.zibaweb.com
اين گروه از دانش آموزان با انگيزه درونگرا، تصورشان اين است كه موفقيت و عدم موفقيت در تحصيل به خاطر نحوه رفتار صحيح يا غلط خودشان است.
اما برخلاف آنها، دانشآموزان باانگيزه برونگرا، احساس بيكفايتي يا كفايت كم داشته و همواره تصور ميكنند كه موفقيت آنها تحت تأثير عوامل محيطي نظير:
معلم و سوالات سخت است. اين گروه از دانشآموزان حتي اگر درس بخوانند، باز هم موفقيت چنداني نخواهند داشت. چرا كه اندك تلاش آنها به خاطر همان انگيزههاي بيروني، همچون فرار از تنبيه يا كسب خواسته معلم است. اينان در صورت كسب موفقيت اندك هم آن را به شانس و تصادف نسبت ميدهند و نه به تلاش و استعداد خود.
اين دانشآموزان حتي اگر نيمنگاهي به موفقيت داشته باشند، آنقدر آن را صعبالوصول ميدانند كه دست به عمل نميزنند، در نتيجه هرگز طعم موفقيت را نخواهند چشيد.
در حقيقت گام اول در برخورد با اين افراد چشاندن طعم موفقيت به آنها و درهم شكستن تصور منفي آنها در مورد دستيابي به موفقيت است. در اين صورت است كه «موفقيت»، «موفقيت» ميآورد.
از آنجايي كه انسان آمادگي دارد تا فعاليتها و تصوراتش را تعميم دهد، موفقيت در يك درس منجر به موفقيت در دروس ديگر ميشود و اين موضوع در مورد دروس اصلي هر رشته مهمتر است.
درواقع، ضعف درسي در اين دروس منجر به بيعلاقگي به تحصيل و گاهي حتي ترك تحصيل ميشود و البته عكس آن هم صادق است. به همين علت به معلمان دروس اصلي هر رشته توصيه ميشود، شرايط آموزشي و امتحاني را مطلوب نمايند و با ارزشيابيهاي مناسب فضاي كلاس را لذتبخش كنند.
به طوركلي بهمنظور افزايش انگيزه دانشآموزان و سوق دادن آنها به سمت دروني شدن انگيزهها راهكارهاي زير توصيه ميشود:
1 - سعي كنيم اولويت تجربههاي دانشآموزان براي آنها جالب باشد، احساس موفقيت اوليه اعتماد به نفس آنها را افزايش ميدهد. اين موضوع در مسابقات ورزشي نيز مشهود است.
2 - براي موفقيت دانشآموزان پاداش در نظر بگيريم. منتظر نباشيم تا افت تحصيلي اتفاق افتد و سپس موفقيت را تحسين كنيم.
3 - با احترام گذاشتن به تفاوتهاي فردي دانشآموزان، هرگز آنها را با يكديگر مقايسه نكنيم.
4 - دانشآموزان را در كلاس كمتر درگير مسائل عاطفي منفي نمائيم و نسبت به حساسيتهاي عاطفي آنان آشنا و در كاهش آن كوشا باشيم. سختگيري و انضباط شديد، تبعيض، بيان قضاوتهاي منفي و خبرهاي ناخوشايند از جمله عواملي است كه موجب درگيري ذهني و كاهش علاقه به يادگيري ميشود.
5 - بلافاصله پس از آزمون يا پرسش كلاسي، دانشآموزان را از نتيجه كار آگاه كنيد.
6 - براي اينكه دانشآموز بداند، در طول تدريس بهدنبال آموختن به چيزي باشد، بيان اهداف آموزشي مورد انتظار از او را در ابتداي درس فراموش نكنيم.
7 - چگونگي يادگيري و نحوه انجام كار براي دانشآموز مشخص شود.
8 - بهمنظور افزايش حس كفايت در دانشآموز از او بخواهيم مطالب ياد گرفته شده را به دوستان يا كلاس آموزش دهد.
9 - در مورد مشكلات درسي دانشآموز و ريشهيابي آن، با او تبادل نظر و گفتوگو كنيم.
10 - تشويق كلامي در كلاس، به صورت انفرادي بسيار حائز اهميت است.
11 - مطالب درسي را به ترتيب از ساده به دشوار مطرح كنيم.
12 - از بروز رقابت ناسالم در بين دانشآموزان پيشگيري شود.
13 - در فرآيند آموزش متكلم وحده نباشيم و يادگيرندگان را در يادگيري مشاركت دهيم.
14 - علاقه به دانشآموزان و تعلق خاطر و اهميت دادن به يكايك آنها، سطح انگيزهها را افزايش ميدهد.
15 - آموزش را با «تهديد» پيش نبريم.
16 - براي دانشآموزان با انگيزه، خوراك علمي كافي داشته باشيم.
17 - با محول كردن مسئوليت به دانشآموزان كم توجه، آنان را به رفتارهاي مثبت هدايت و علل كمتوجهي در آنها را بررسي كنيد.
18 - شيوههاي تدريس را از سنتي به شيوههاي روز تغيير داده و با استفاده از تكنولوژي آموزشي، حواس پنجگانه دانشآموزان را به كار گيريم.
19 - ميان درس كلاس و مسائل زندگي كه به وسيله همان درس قابل حل است، ارتباط برقرار كنيم.
20 - تدريس را با طرح مطالب و پرسشهاي جالب توجه آغاز كرده و با تحريك حس كنجكاوي، دانشآموزان را برانگيختهتر سازيم.
21 - به وضعيت جسماني دانشآموزان توجه كرده و علل جسمي بيتوجهي و كاهش انگيزه آنان را بيابيم.
22 - محيط كلاس را با طراحي زيبا و مناسب، جذاب سازيم تا مانع بروز كسالت روحي شويم.
23 - با فرهنگ و تاريخچه زندگي افراد مدرسه يا محلهاي كه در آن تدريس ميكنيم، آشنا شده و در طول تدريس از مثالهاي آشنا استفاده كنيم.www.zibaweb.com
24 - به منظور اطلاع از نتيجه فعاليت درسي دانشآموزان و ارائه بازخورد به موقع و مناسب، تكاليف آنان را بلافاصله در جلسه بعدي ملاحظه و با رفع اشكالات، جنبههاي مثبت را تشويق كنيد.
25 - در گرفتن آزمون و امتحان به قول خود عمل كنيم.
26 - زمان يادگيري بايد در حد توان دانشآموز باشد. براي تجديد قوا و انگيزه در ميان كلاس از وقت تفريح و استراحت غافل نشويم.
27 - دانشآموز را از ميزان پيشرفت خود آگاه سازيم تا بداند براي رسيدن به هدف چه گامهاي ديگري بردارد.
28 - به لحاظ اخلاقي و ايجاد انگيزه، هميشه خوشاخلاق و خوشرو باشيم.
29 - به منظور افزايش حس كفايت و مشاركت در ارائه دروس از نظرات دانشآموزان استفاده كنيم.
30 - مطمئن باشيم كه توجه دانشآموزان براي شروع تدريس آماده است.
31 - تمام مطالب دشوار را يكجا و در يك جلسه آموزش ندهيم.
32 - به خاطر داشته باشيم، توجه افراطي به دانشآموزان (قوي يا ضعيف) موجب متشنج شدن فضاي كلاس ميشود.
33 - دانشآموزان را به گروههاي «خوب»، «بد» و «ضعيف» تقسيمبندي نكنيم.
34 - از ورود به موضوعات حاشيهاي كه منجر به انحراف توجه كلاس ميشود، بپرهيزيم.
35 - با ايجاد جلسات بحث و تحليل به دانش آموزان فرصت تفكر و اظهار نظر بدهيم.
36 - هرگز دانشآموزان را مجبور به انجام فعاليتهاي تحقيركننده نظير «جريمه» نكنيم.
37 - به افراد درونگرا، كمرو، مضطرب كه تمايلي به ابراز وجود ندارند، توجه كرده و با تقويت رفتارهاي مثبت، آنها را به مشاركت در بحثهاي كلاسي و كارهاي گروهي تشويق كنيم.
38 - در روشهاي تدريس، كنفرانس و سمينار را مد نظر قرار دهيم.
خلاصه پس ازبررسی موارد فوق سرمنشا بیشتر مشکلات حسین را می توان در دو جا جستجو کرد یکی خانه و دیگری مدرسه درمورد مشکلات خانه با والدین و سایر اعضای خانواده اوصحبت کردم و از آنها تقاضای همکاری نمودم.ودر موردمشکلات ایجاد شده ازمدرسه ازهمکاران استمداد طلبیده و همچنین در رفتار خودم تجدید نظر نمودم تا ببینم نتیجه چه خواهد شد.
اجرای طرح جدید و نظارت بر آن
با توجه به اختلافات رفتاري حسین ، اختلالات رفتاري او را مي توان در شلوغي غير نرمال ، اذيت کردن همکلاسی ها سهل انگاری در امر انجام درس و تکلیف خلاصه كرد. براي بهبود اختلالات رفتاري ابتدا بهتر است علل اختلالات رفتاري مشخص شود تا راه حل هايي جهت بهبود اختلالات رفتاري تعيين گردد.
با توجه به سوابق خانوادگي حسین ، به خاطر تولد فرزند آخر، در سالیان قبل(قبل از دبستان و اوایل دبستان) مورد توجه بی اندازه قرار گرفته است. به همین دلیل ودلایل دیگر به رفتارهاي نابهنجار روي مي آورد واين عمل او باعث مي گردد كه والدين وهمچنین خواهر بزرگترش درمقابل اینگونه رفتارها برخورد درستی با او نداشته باشند. وبه وی بر چسب هاي منفي بزنند. به اين ترتيب رفتارهاي منفي در حسین دروني شده وواقعا خود را به عنوان پسری شلوغ وبی ادب به گفته ی والدین که هر صبح و شام به خوردش می دادند قبول کند. بعد از تعيين مشكل ، حال به دنبال راه حل مي گردم. براي اينكار به سراغ محققان ، مشاوران ، كتابهاي روانشناسي وتحقيقات انجام شده در اين زمينه مي رويم تا راحل هايي را پيداكنيم.
آموزش درماني عبارتست ازمجموعةاصول وروشهاي آموزشي وروانشناسي كه مي تواند افراد معلول جسماني ، رواني ، ذهني و عاطفي را تا حد امكان به عضو مفيد كار آمد جامعه تبديل كند....در آموزش درماني تطابق با محيط خانه ، مدرسه و تغيير نگرش كودك نسبت به يادگيري مسئله اساسي است.
(ميلاني فر،1370ص184).
براي كاهش شلوغي و اذيت کردن همکلاسی ها ،باهمکاران مشورت کردم و همچنین ازآنها خواستم تا جایی که می توانند به حسین مسئولیت واگذار نمایند.یکی ازمسئولیت هایی که خودم به وی واگذار نمودم نمایندگی کلاس بود.قبل از آنکه این کار را به او محول نمایم کمی در مورد وظایف نماینده و خصوصیات شخصی که قرار است نماینده شودبه گونه ای توضیح دادم که خصوصیات مثبت حسین را شامل می شد.اینجا بود که زمینه برای نمایندگی حسین فراهم شده والبته با استقبال نه چندان گرم همکلاسی ها قبول مسئولیت نمود.با این کار گوشه ای از نقشه ام گرفت .رابطه ام با حسین تنگتر شد از وی تقاضا کردم که اگر چنانچه دانش آموزی باعث اذیت دیگردانش آموزان شود موضوع را با من در میان بگذارد .همچنین با والدین حسین سفارش شدبا فرزندخود با ملايمت ومهرباني رفتار كنند وويژگي هاي مثبت فرزند خود را با تشوين تقويت نمايند . به نظر مي رسد يكي از علتهاي پرخاشگري ولج بازي تبعيض وكمبود محبت است.و به فرزند خود برچسب هاي مثبت بزنند تا باور كند كه واقعاً داراي ويژگي هاي مثبت است.
اقدام پژوهی...
ما را در سایت اقدام پژوهی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : دانشجویان رشته ریاضی tarahi بازدید : 1633 تاريخ : سه شنبه 17 ارديبهشت 1392 ساعت: 0:56